مدح و ولادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
یا علی و یا عـظیم و یا غفور و یا کریم میبَرم نام کریم و میپرم چون یا کریم سخت محـتاج کـرامت آمدم من تا کریم زخم سائل را که مرحم مینهد الا کریم؟ نـیـمـۀ مـاه خـدا، مــاه خــدا پـیــدا شـده فاطمه مادر شده است و مرتضی بابا شده با کلافی نخ بیا رو سوی این بازار کن دل بر این دریا بزن بر عاشقی اقرار کن بر در این میکده بنشین و هی اسرار کن روزه را یک بار هم با می بیا افطار کن سفرۀ ما با کراماتش پُر از نان میشود با حسن کار گدا هم جود و احسان میشود حُسنِ هستی، حسِ زیبایی، کریم اهلبیت شـور شیـرینیِ شـیدایی، کـریم اهلبیت پور زهرا، پور مولایی، کریم اهل بیت بی نظیری، شاهِ یکـتایی، کریم اهل بیت ما هـمه یـکـتـا پـرستانِ سرِ کـویِ توأیم می نخورده جزوِ مستانِ سرِ کوی توأیم هم، چو زهرا و رسولی هم شبیه حیدری هم شجاعی هم دلیری هم یل و نام آوری مِثـلِ تو دنـیـا نـدارد دلـسِـتـان دیـگـری عشق قاسم هستی و تو از عسل شیرین تری افتخار من به در گاه تو خادم بودن است از مقاماتت همین بابای قاسم بودن ست قاسمت فرمود: شیرین است شورِ کربلا درسـهـا داده مـرا مـردِ غـیـورِ کـربـلا من غرورم را گرفـتم از غـرورِ کربلا قول دادم من به آن قـلب صبـورِ کربلا انتـقـام از قـاتـلانِ نـوکـرانِ خـواهـرت من بگیرم از سعودی ها به اذن مادرت از تو میگـیرم همه امّید را، تـدبـیر را از غلاف آرم برون مولا اگر شمشیر را صد جمل سازم، کنم خم قامت تزویر را یا علی گویان زنم من گردن تکـفـیر را انتـقام حـملهٔ داعـش بگـیرم « با علی» حک کنم بر سر در شهر مدینه « یا علی» من سعودی و سپاهش را به آتش میکشم حامیان رو سیاهـش را به آتش میکشم داعش و پشت و پناهش را به آتش میکشم آن درخت و این گیاهش را به آتش میکشم «۱» ما ریاض و جدّه را با خاک یکسان میکنیم کـلِّ دنـیا را برای تو شبـسـتان میکـنیم |